رهبران مقتدر چه ویژگی هایی دارند؟

ویژگی اول رهبران مقتدر: محدودیت های خود را مشخص کنید!

رهبران مقتدر چه ویژگی هایی دارند؟ شما باید از روز اول، کاملاً نظم و انظباط را رعایت کنید. به یاد دارید که پیش تر گفتیم مراقبت و نگهداری از تیم، کمی شبیه به پدری و مادری کردن است؟

پس شما باید به عنوان والد یا پدر و مادر، محدودیت های رفتاری خود را مشخص کنید و برای اجرای این حدود، تحمل کوچکترین خطایی را نداشته باشید تا بتوانید دوام بیاورید. چون در حقیقت، اگر به آن ها رو بدهید… و اگر شما فرد ملایمی باشید و سخت گیری نکنید، آن ها از نرمی رفتار شما سوء استفاده می کنند. مسئله ی خوبی که درباره ی محدودیت اصول رفتاری و آستانه ی تحمل وجود دارد این است که شما برای خود یک حد نهایی دارید. آیا این کاری به جز نقض قانون است؟ اگر هست، متوقفش کنید و اگر نیست، اجازه دهید که همین کار انجام شود، پس کی و کجا این کار را متوقف می کنید؟

به طور مثال، اگر یکی از محدودیت های مشخص شما وقت شناسی باشد؛ وقتی یک دقیقه دیر کردن مهم نباشد، پس دو دقیقه چطور؟ یا وقتی دو دقیقه طوری نباشد، سه دقیقه چطور؟ و همین روند ادامه خواهد داشت، تا جایی که افراد فکر کنند خودشان به چه ساعتی علاقه مند هستند. اما اگر شما اجازه قانون شکنی های کوچک را ندهید، این کار متوقف می شود و نیازی نیست دیگر به چنین مسئله ای فکر کنید. اما اگر اجازه دهید قانون شکنی های جزئی رخ بدهد همیشه باید به چنین مسائلی فکر کنید؛« آیا خیلی دیر شده است؟ آیا می توانم همه چیز را دوباره تحت کنترل داشته باشم؟ تا چه حد آمادگی انجام کار را دارم؟»

ادامه ویژگی اول رهبران مقتدر

این کار به این معنا نیست که شما نیاز به صدها قانون دارید و باید آدم مستبد و غیر قابل انعطافی باشید، بلکه به این معنی است که باید محدودیت های کلیدی خود را مشخص کنید. حد و مرزهایی را که برای شما و تیم شما و کاری که انجام می دهید اهمیت بیشتری دارند معین کنید و به آن ها ثبات و تحکم ببخشید. به یاد داشته باشید که شما با یک تیم سروکار دارید- من در این کتاب بارها و بارها روی این مسئله تأکید خواهم کرد.اگر ببینند شما با دیگران رفتار نرم و آرامی دارید، پس باید با همه چنین رفتاری داشته باشید. اگر اجازه دهید یکی از آن ها قانون را نقض کند، پس باید به همه چنین اجازه ای بدهید.

اما یک مدیر خوب با رفتارهای نامناسب برخورد می کند، چون این روش، حساب کار را به دست کل گروه می دهد. این حساب را که شما یک مدیر خوب و مقتدر هستید، یک مدیری که همه چیز را تحت کنترل دارد و مدیری که به جای خوش رفتاری بیش از حد و ساده گرفتن کارها و راحت روی صندلی تکیه دادن؛ فردی است راسخ و با کمک بیمش به دستاوردهای مهم تر و بیشتری می رسد. شاید برخی از افراد برای این که شما آن ها را به علت نقض قانون مجازات نمی کنید، به شما علاقه مند شوند، اما بقیه تیم این طور نخواهند بود و شما را مدیر نالایقی خواهند دانست.

ویژگی دوم رهبران مقتدر: برای هرس کردن آماده باشید!

شما ارکستر مورد نظر خود را دارید و آن ها را به نواختن وا داشته اید. گوش می کنید؛ چیزی درجایی غلط است. بله، متوجه می شوید که نوازنده ی فلوت خارج از تیم است و از صفحه نت دیگری می نوازد. برای شما سه انتخاب وجود دارد:

با او کنار بیایید.
او را عوض کنید.
به کار پایان دهید.

این سه انتخاب را بررسی کنیم، در همه ی موارد- از روابط گرفته تا زندگی، کار و والدین بودن- این سه انتخاب در هر زمان یکسان هستند.

ادامه ویژگی دوم رهبران مقتدر

اگر قرار باشد با قضیه کنار بیایید، باعث می شود کل ارکستر ناهماهنگ بخ نظر برسند، خارج از ریتم بنوازند، کار را صحیح انجام ندهند و عموم مردم دیگر به آن گوش نخواهند کرد- یعنی هدف شما تحقق نمی یابد- و شما را که رهبر ارکستر هستید مقصر می دانند، و شما را یک فرد ساده لوح می پندارند که البته، حق هم دارند. اگر بخواهید در روند کار تغییر دهید، نوازنده فلوت دوباره تعلیم می گیرد و با صفحه نت درست برمی گردد. اما او تصمیم گرفته قره نی بنوازد، چون با نواختن فلوت راحت نبود، با این وجود، باز هم مشکل شما حل نمی شود.

یا اگر معلوم شود که او نسبت به صداها ناشنوا است و نباید هرگز در ارکستر باشد، یا باید یک دوره ی آموزش را پیش از حضور در گروه بگذراند چه؟ بنابراین نمی توانید او را در قسمت دیگر مشغول به کار کنید، چون آنجا هم کار را خراب می کند و از این پس، کل ارکستر هم نسبت به شما بی اعتماد می شوند. نوبت به گزینه ی سوم می رسد. او را از کار برکنار کنید، کار خوبی است.

می تواند برود و جای دیگری که توانایی اش را دارد مشغول به کار شود و ارکستر شما می فهمد که فرد راسخ و مقتدری هستید، می دانید چه می خواهید و هدفمند هستید، نیاز اکثریت را نسبت به بدنوازی یک نفر در اولویت قرار می دهید و کاملاً در خدمت گروه هستید. همیشه برای هرس کردن چوب های خشک، رشد و نمو نامرتب، نوازنده های بد فلوت و هر فرد دیگری که درتیم ناهماهنگ است آماده باشید.(رهبران مقتدر چه ویژگی هایی دارند؟)

ویژگی سوم رهبران مقتدر: کار را به آن ها واگذار کنید، سپس فقط بر آن ها نظارت داشته باشید!

«با اینکه دردناک و ترسناک است، انتخاب کاملاً باشماست.» «کاسپین وودز»

یک مدیر خوب- از حالا به بعد یعنی شما- می داند که بر وقایع، پروژه ها، موقعیت ها و راهکارها مدیریت و کنترل می کند، اما افراد را هرگز. بیایید فرض کنیم شما باغ بزرگی دارید و می خواهید باغبانی استخدام کنید. آیا باغبان را مدیریت و کنترل می کنید؟ نه. آن ها خودشان به خوبی از عهده ی این کار برمی آیند، ممنون. وظیفه ی شما کنترل باغ است. شما تصمیم می گیرید که چه چیز را کجا و چه موقع بکارید. باغبان، مانند یک بیل یا فرقان، ابزاری در باغ است، ابزاری که شما می توانید با استفاده از او باغ خوبی داشته باشید، اما شنا باغبان را کنترل و مدیریت نمی کنید.

او خودش این کار را می کند. شما به او می گویید که چه کاری مد نظرتان است و او انجام می دهد. شما کار را به او محول می کنید و او حفر می کند، می کارد، هرس می کند، مواظبت می کند و علوفه های هرز را می کند. گیاهان نیز کار خود را انجام می دهند. نه شما و نه باغبان چیزی را رشد نمی دهید، بلکه هردوی شما کنترل می کنید. باغبان دستیار شماست و ابزار شما برای انجام کار.

ادامه ویژگی سوم رهبران مقتدر

اکنون به نظر صحیح می رسد، درحالی که خودتان در زیر سایه ی درختی نشسته اید، برنامه های بلند مدت و طرح های فصلی و کاتالوگ های انواع بذرها را در اختیار باغبان قرار دهید، دلیلی وجود ندارد وقتی باغبان در حال چمن زنی، کندن علفهای هرز و هرس کردن درختان است در کنارش بایستید. بهتر است کار را به او محول کنید و سپس دهایش کنید تا به کارش برسد. وقتی کارش تمام شد، می توانید بروید و نظارت کنید و از انجام درست کارها مطمئن شوید. به طور قطع، نیازی نخواهد بود که دوباره چیزی را چک کنید، بازبینی را دائماً ادامه ندهید.

این رمز و راز یک مدیریت موفق است. کاری را به آن ها محول کنید و رهایشان کنید تا به کارشان برسند. یکی دوبار چک کنید تا اطمینان حاصل کنید کار را آن طور که می خواستید انجام داده باشند و به تدریج کارهای بیشتری را به آن ها محول کنید. به این ترتیب، کم کم از آن ها فاصله بگیرید و به جای آن بر روی برنامه ریزی برای پروژه های جدید تمرکز کنید.

تیم را انتخاب کنید و به آنها اعتماد کنید تا کار را شروع کنند. البته، گاهی اوقات این کار سبب می شود که اوضاع بهم بریزد، آن ها کارشان را درست انجام ندهند و اوضاع نابسامان شود و تقصیرها کاملاً به گردن شما باشد، چون شما مدیر گروه هستید. اما به خواندن ادامه دهید، راههایی پیدا خواهید کرد که از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند.

سخن پایانی

این مقالات که بخشی از دوره MBA یکساله – درس مدیریت منابع انسانی هستند، تنها بخش کوچکی از چیزهایی هستند که شما در دوره MBA فرا خواهید گرفت. با مطالعه دیگر مقالات خود را برای مدیریت استارتاپ، سازمان و شرکتتان آماده کنید.

همچنین پیشنهاد می کنم اگر وقت کافی برای شرکت در یک دوره یکساله را دارید در دوره MBA یکساله مجتمع فنی تهران -نمایندگی میرداماد شرکت کنید تا علاوه برا فراگیری تمام اصول مدیریت یک استارتاپ نوپا گرفته تا سازمان چند صد نفری؛ از حضور اساتید با تجربه حوزه های مختلف یک کسب و کار بهره ببرید. لیست دوره های مدیریت مجتمع فنی در زیر آمده است.

برخی از مقالات مفید مدیریتی را نیز در زیر برایتان آورده ایم، امیدوارم از مطالعه آنها لذت برده و از نکات آن در کسب و کارتان استفاده کنید.