شما یک رهبر هستید یا یک مدیر؟
راکد و بی رونق نباشید!
«وظیفه ی یک مدیر ایجاد پایداری و ثبات و سر و کار داشتن با واقعیت است. وظیفه ی یک راهنما و رهبر رسیدن به اهداف بلند پروازانه و اعتبار و منزلت است. اگر بیش از حد مدیر باشید راکد می شوید. اکر بیش از حد رهبری کنید، به جایی نمی رسید. سعی کنید در راه رسیدن به تعادل تلاش کنید تا به تمام تلاش های لازم برسید.» «شبکه اینترنتی رهبری و مدیریت»
خوب حالا شما رهبرید یا مدیر؟ درحالی که ما در تمام این کتاب مکرر گفته ای که شما یک مدیر خوب و لایق هستید این سؤال منصفانه ای نیست. اما مدیران واقعاً خوب، رهبر هم هستند؛ آن ها انگیزه می دهند و تشویق می کنند، رقابت ایجاد می کنند و محرک خوبی هستند. آن ها با نفوذ، با جذبه و فرهیخته اند و در حقیقت، یک رهبرند، درحالی که مدیران خوبی هم هستند. اگر بیش از حد مدیر باشید، راکد می شوید.
ادامه راکد و بی رونق نباشید!
بنابراین باید متعادل باشید و به دنبال تلاش و مبارزه های جدید. روی پای خود بایستید و به دنبال روش های جالب و جدبد ارائه کنید، تکنولوژی و ایده های جدید را به آن ها معرفی کنید. شما نمی توانید راکد بمانید، و گرنه با گذشت زمان کسی به شما توجه نمی کند و دیده نمی شوید. می دانم که علاوه بر باز و فشار کار فکرکردن کار سختی است، اما باید حرکت کنید و به جلو بروید. هر روز یا هر هفته قدری وقت بگذارید – فقط نیم ساعت یا یک ساعت – تا بتوانید روش های جدید پیدا کنید. چرا؟ چون اکر این کار را نکنید، روز به روز به بن بست می رسید.
بله، شما یک مدیر هستید؛ اما نوآور هم هستید، رهبر و محرک هم هستید. اگر به چشم نمی آیید و غبار گرفته اید و به اسباب و اثاثیه تبدیل شده اید؛ هنوز هم می توانید در خود تغییر ایجاد کنید، اما این تغییر را به تدریج ایجاد کنید و به یک باره اطرافیانتان را دچار هیجان و شگفتی نکیند.
انعطاف پذیر باشید و برای حرکت آماده!
«بی نظیر و منحصر به فرد باشید. اگر نتوانید جایگزین داشته باشید، ترفیع نخواهید گرفت.»
زمانی می رسد که وقت حرکت است. کارهای دیگری منتظر انجام شدن هستند که نیاز به رهبری دارند. شاید باید کوله باری ببندید و حرکت کنید، وقت رفتن است. چشمانتان را به روی فرصت ها باز نگه دارید. اهداف بلند مدت خود را به یاد بیاورید. من اطمینان دارم که در این اهداف چیزی مانند« اینجا می مانم تا زمانی که بازنشسته شوم» وجود ندارد. به دوردستها نگاه کنید.
یک مدیر خوب بودن و یک مدیر عالی بودن یعنی شکار نشدن، یعنی شکار کردن. البته، به این معنی نیست که بروید و هر پیشنهادی را بپذیرید. اما باید روی پای خود بایستید و آماده حرکت باشید، آماده باشید که فرصت های غیر عادی را شکار کنید. اگرشما تیم خود را محدود کنید آیا نباید احساس گناه و تقصیر داشته باشید؟ شما شغلی دارید و این یعنی حرکت کردن. تیم شما به هوای تازه نیاز دارد.
از یکنواخت فکر کردن پرهیز کنید!
«هیچ کس نمی تواند به اندازه ی کسی که به آینده و محتوای آن ایمان دارد، برای مواجه شدن با آن آمادگی داشته باشد.» «واتز واکر»
وقتی بسیار مشغول و درگیر کار هستید و افراد از همه طرف به شما حمله ور شده اند. به راحتی فراموش می کنید که می توانید نوآور، مبتکر و بهترین مدیر باشید، همه ی ما این طوریم. معمولاً آن قدر به کار مشغول و نزدیک می شویم که حقیقت وجودی مان و توانایی مان را فراموش می کنیم. در این زمان، اگر تیم با ایده های جدید به سراغ شما بیایند دچار هراس و تردید می شوید که آیا بگویید نه؟ در این حالت برای شما فرقی نمی کند که پیشنهادشان چه باشد، فقط یک جواب منفی برای شما می ماند و به دنبالش جمله ی «تنهایم بگذار، سرم شلوغ است، خسته ام.» شنیده می شود این شخص شمایید؟ بله گاهی اوقات می شود شما باشید.
ادامه از یکنواخت فکر کردن پرهیز کنید!
گاهی نیاز است در فکر و رفتار خود تغییر ایجاد کنیم. باید سرمان را بالا نگه داریم، گزینه ها و حق انتخاب ها را در نظر بگیریم و فکر کنیم؛ « چرا که نه؟» و « چه می شود اگر فلان کار را بکنیم؟» در هر صورت، باید از این که به دلیل فشار و بار کار در تنگنا قرار بگیریم جلوگیری کنیم. برای این کار یکی از روش ها این است که دیدگاهتان را نسبت به کار بشناسید و ببینید چه دیدگاهی نسبت به اداره ی تیم خود دارید، دقت کنید که اگر به عنوان یک غریبه از بیرون به این محیط نگاه کنید چه چیز هایی را تغییر خواهید داد و چه چیزهایی را به حال خود رها خواهید کرد؟
از نقطه نظر مشتریان خود به وضعیت نگاه کنید و ببینید باید چه کنید، چه چیز بهتر است و چه چیز بهتر نیست؟ این که به تدریج در یک باتلاق فرو برویم و نتوانیم روی پای خود بایستیم و با چشمان باز به اطرافمان نگاه نکینم، کار بسیار ساده ایست اما اگر قرار است ما بهترین مدیر باشیم و باید تازه و به روز باشیم. تازه ماندن یعنی راه را به روی ایده های جدید، پیشنهاد های جدید و ابعاد جدید باز نگه داشتن.
سخن پایانی
این مقالات که بخشی از دوره MBA یکساله – درس مدیریت منابع انسانی هستند، تنها بخش کوچکی از چیزهایی هستند که شما در دوره MBA فرا خواهید گرفت. با مطالعه دیگر مقالات خود را برای مدیریت استارتاپ، سازمان و شرکتتان آماده کنید.
همچنین پیشنهاد می کنم اگر وقت کافی برای شرکت در یک دوره یکساله را دارید در دوره MBA یکساله مجتمع فنی تهران -نمایندگی میرداماد شرکت کنید تا علاوه برا فراگیری تمام اصول مدیریت یک استارتاپ نوپا گرفته تا سازمان چند صد نفری؛ از حضور اساتید با تجربه حوزه های مختلف یک کسب و کار بهره ببرید. لیست دوره های مدیریت مجتمع فنی در زیر آمده است.
برخی از مقالات مفید مدیریتی را نیز در زیر برایتان آورده ایم، امیدوارم از مطالعه آنها لذت برده و از نکات آن در کسب و کارتان استفاده کنید.